خروج افغانها از ایران، یکی از جنجالیترین موضوعات این روزهاست. بر پایه طرحی که مجلس با عنوان «اصلاح قانون مربوط به ورود و اقامت اتباع خارجه» اعلام کرده، تعداد جمعیت مهاجران در ایران باید سالانه ۱۰ درصد کاهش یابد. در صورت تصویب این طرح، وزارت کشور موظف میشود که ظرف یک ماه اتباع غیرمجاز را به کشور متبوعشان بازگرداند...
بر اساس این طرح ظرف سه ماه، کل جمعیت اتباع مهاجر در هر شهر، روستا، شهرستان و استان نباید از سه درصد کل جمعیت ساکن و شاغل در آنجا بیشتر باشد. اکنون چالش اصلی این است که این طرح چگونه باید به مرحله اجرایی شدن برسد. تا کنون از مراحل چگونگی اجرای این طرح دادههای اندکی منتشر شده است. حیدری، سرپرست اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداری تهران روش خود را «اجرای طرح ضربتی جمعآوری اتباع غیرمجاز در مراکز تجمع آنها» عنوان کرده است. اسکندر مومنی، وزیر کشور هم در نخستین گفتوگوی تلویزیونی خود به مقوله خروج افغانستانیها پرداخت و بیان کرد: «بدون هیجان، مساله مهاجران را ساماندهی میکنیم.» و در همین زمینه سخنگوی کمیسیون امور داخلی و شوراها در مجلس شورای اسلامی از بررسی طرح تشکیل سازمان ملی اقامت در کمیسیون متبوع خود خبر داده است. سردار احمدرضا رادان، فرمانده کل انتظامی کشور هم در همین زمینه خبر میدهد: «تلاش داریم با اقداماتی که باید دستگاههای دیگر از جمله وزارت کشور و سایر دستگاهها انجام بدهند امسال تا پایان سال عدد قابل توجهی از اتباع غیرمجاز خارجی که حضور آنها غیرقانونی است و نمیتوانند در کشور حضور داشته باشند را از کشور طرد کنیم.» او تاکید میکند: «آمار اتباع خارجی غیرمجاز در کشور مشخص شده، اما باید این آمار نهایی را سازمان اتباع وزارت کشور اعلام کند، منتها نزدیک به ۲میلیون نفر امسال از کشور خارج خواهند شد.» محمد الموتی، نماینده سازمانهای غیردولتی در شورای توسعه و حمایت از تشکلها خواستار این است: «برای ایجاد شرایط مساعد اجتماعی، مسوولان وزارت کشور اطلاعات دقیقتری را در اختیار سازمانهای مردم نهاد و رسانهها بگذارند. چراکه فقط در این صورت است که میتوان امید داشت این طرحها به نتیجه برسد و به سرنوشت طرحهای ضربتی سالهای گذشته دچار نشود.» سوال اما اینجاست که در نظام حقوقی ایران برای ورود غیرقانونی مهاجران چه در نظر گرفته شده است؟ مساله اینجاست که نخستین قانون ایران مربوط به ورود غیرقانونی مهاجران به سال ۱۳۱۰برمیگردد. قانونگذار به موجب ماده ۱۱قانون راجع به ورود و اقامت اتباع خارجه مصوب سال ۱۳۱۰، برای بیگانگانی که ورود غیرقانونی به ایران داشته باشند، مجازات اخراج را در نظر گرفته بود، اما بعدها بر اساس بند د ماده ۱۳اصلاحی مصوب سال ۱۳۳۶، علاوه بر اخراج، مجازات اقامت اجباری در محل معینی به مدت حداکثر ۵سال را نیز تعیین کرده است. همچنین ماده ۱۵همین قانون که در سال ۶۷اصلاح شد در راستای تشدید مجازات ورود غیرقانونی به ایران، مجازاتهای حبس تعزیری از یک تا سه سال یا جزای نقدی از ۵۰۰هزار ریال تا ۳میلیون ریال را نیز بر مجازاتهای فوق اضافه کرد. قانونگذار به موجب بند ۹ماده ۳قانون نحوه بهکارگیری سلاح، به ماموران مرزی برای جلوگیری و مقابله با اشخاصی که از مرزهای غیرمجاز قصد ورود به کشور را داشته باشند و به اخطار ماموران مرزبانی توجه نکنند، حق تیراندازی داده است. از نظر قانونی و قضایی، کسی که ورود غیرقانونی به هر کشوری داشته باشد، مجرم شناخته میشود. «تجاوز مرزی» یا «مهاجرت غیرقانونی» نخستین عنوان مجرمانه دستگاه قضایی برای هر فردی است که به صورت غیرقانونی وارد کشور شده است. اخراج کمترین مجازات و کیفری است که در قانون کشورها برای مهاجران غیرقانونی در نظر گرفته شده است. آغاز موج اعتراض موج خواستههای مربوط به خروج اتباع افغان از مرداد سال ۱۴۰۲آغاز شد. برخی از کاربران شبکههای اجتماعی مدام تصاویری را از برخوردهای خشونتآمیز میان ایرانیها و افغانها منتشر میکردند. مهر ۱۴۰۲احمد وحیدی، وزیر وقت کشور عنوان کرد: «آمار را نمیتوانیم دقیق بگوییم، ولی برآوردها درباره تعداد مهاجرین افغانستانی در ایران بیش از ۵میلیون نفر است.» در همان زمان برخی از سایتهای غیررسمی این آمار را نزدیک به ۱۰میلیون نفر اعلام کردند. تابستان سال بعد کارزاری راهاندازی شد با عنوان «درخواست اخراج مهاجرین غیرقانونی افغان از ایران» که نزدیک به ۱۰۰هزار نفر آن را امضا کردند. برخی دولت در سایه دولت سیزدهم را متهم به حمایت از افغانها کردند. محمدباقر قالیباف حتی در مناظره نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری اعلام کرد؛ همه آسیبهای اجتماعی جدی ایران ریشه در شرق کشور دارد. این نامزد انتخابات با اشاره به تجربه کارش در نیروی انتظامی تاکید کرد: «باید مرز شرقی در مرز پاکستان و افغانستان دیواری بزنیم که امنیت آنجا را تامین کنیم.» اینکه آیا دیوار میتواند مانع از ورود بیرویه افغانها به ایران شود، همچنان محل بحث است، هر چند اسکندر مومنی پیش از ورودش به وزارت کشور همین راهحل را روی میز گذاشت: «باید با انسداد مرز، ورود اتباع بیگانه را متوقف کرد.» روزنامه جمهوری اسلامی در همین زمینه نوشت: «دولت قبل مرزها را برای ورود بیضابطه اتباع افغانی باز گذاشت. مردم نگران تکرار ماجرای محمود افغان توسط گروه تروریستی طالبان هستند.» این روزنامه از دولت چهاردهم خواست که این مشکل بزرگ را حل کند هر چند کار دشواری است. برخی اما چاره کار را در راههای دیگر دیدهاند. بهنظر میرسد این رویکرد به وزارت کشور هم رسیده، به عنوان مثال وزیر کشور درباره ساماندهی مهاجران خارجی عنوان کرد: «آمارهای مختلفی از تعداد اتباع خارجی مطرح میشود که قرار است پیمایشی انجام شده و آمار قابل اطمینان به دست آید.» یا اینکه «آنها اشتراکات زیادی با ما دارند و رنجهای زیادی دیدهاند و چند بار در کشور آنها جنگ رخ داده است. آنها افراد با فرهنگ هستند، ولی کشور ما توان پذیرش این همه مهاجر را ندارد. ما برنامهای داریم تا بدون هیجان، این مساله ساماندهی مناسب داده شود و اولویت کار هم درباره مهاجران غیرقانونی است.» گروههای مردمنهاد اما خواستار این هستند که بازوی اجرایی موثری در این زمینه باشد تا با تنشهای بسیار کمی این طرح اجرا شود. اجتماع باید آماده شود اکنون هدف کاملا مشخص است، اما محمد الموتی، نماینده تشکلهای مردمی در شورای ملی توسعه و حمایت از تشکلهای وزارت کشور میگوید: «از زاویه اجتماعی آن چیزی که به فضای اجتماعی آسیب میزند، این است که هیچگونه شفافیتی در مورد ساماندهی اتباع وجود ندارد. این نبود شفافیت در نهایت بسیار آسیبرسان است. مردم باید آگاه شوند تا نگران نباشند. نقطهضعف بسیاری از دولتها این است که به خواست عمومی توجه ندارند. مردم ایران همواره نشان دادهاند برای همسایه شرقی که در طول سالیان گذشته مناسب زندگی نبود، میزبان خوبی باشند، بنابراین این ارتباط باید در حین اجرای این طرح حفظ شود.» او بر این باور است: «مساله اجتماعی باید راهحل اجتماعی داشته باشد. اگرچه مساله اجتماعی چندوجهی و با چند مساله اقتصادی و سیاسی آمیخته میشود. به نظر من، وزارت کشور در دو، سه دهه گذشته در زمینه برخورد با اتباع ضعیفترین عملکردها را داشته است.» او در پاسخ به این سوال که آیا تبدیل حوزه معاونت اجتماعی وزارت کشور به سازمان امور اجتماعی توانست تا حدی از مشکلات این حوزه کم کند، میگوید: «متاسفانه این حوزه بسیار ضعیف است، مسائل اجتماعی باید با راهکارهای اجتماعی به انجام برسد تا ما بتوانیم در پیوند آن با موضوعاتی چون محیطزیست و توسعه پایدار سرزمینی به نتایج ارزشمندی برسیم.» الموتی همچنین تاکید میکند: «تصمیمات تکبعدی معمولا به نتایج مطبوعی نمیرسد. راهحل فوری مثل جارو کردن خاک به زیر فرش است.» او همچنین پیشنهاد میکند: «متاسفانه از ظرفیت جوامع محلی مرزنشین ما که طوایف مشترک دارند، برای تامین امنیت استفاده نمیشود. در مورد مساله تامین حقآبه هم همینطور. راهحلهای سختافزاری به نظرم جواب نمیدهد و حتی میتواند محکوم به شکست باشد.» یکی از بحثهایی که امروز مطرح است، ایجاد «سازمان ملی مهاجرت» است. هرچند الموتی معتقد است: «اضافه کردن ساختار به بدنه دولت منع قانونی دارد. موضوع مهاجرت با تحول قانونی و ساختاری حل میشود. همین که سازمان امور اجتماعی مستقل شود مانند سازمان محیطزیست و... میتواند راهگشا باشد. این را ما سالهاست که داریم به مسوولان میگوییم. این سازمان امور اجتماعی است که باید تحول پیدا کند و یک اداره مهاجرت داشته باشد. مطرح کردن سازمان ملی مهاجرت گویی تایید این مساله است که مشکل مهاجرت در ایران ادامه خواهد داشت و آن را تبدیل به یک ابرچالش میکند.» خروج و پارکهای بیآب فاطمه قاسمزاده که سالهاست در زمینه حقوق کودکان کار فعالیت میکند، به «دنیای اقتصاد» میگوید: «یادم میآید سالها پیش، یک بار در سفارت افغانستان بودم. سفیر افغانستان اصرار داشت که شما یک قانون در زمینه مهاجران افغانستانی بنویسید. اما طرف ایرانی او مدام میگفت که ما با هم برادر دینی هستیم و نیاز به قانون نداریم. در حالی که سفیر افغانستان تاکید میکرد اگر روابط ما قانونمند شود، خیلی از مشکلات ما کمتر میشود.» او بر این باور است: «اکنون پس از گذشت آن سالها احساس میکنم که چقدر جای خالی قانون در این زمینه وجود دارد. چراکه مهاجرت امری است که در همه کشورهای دنیا وجود دارد. مردم به دلایل مختلف آب و هوایی، آموزشی و... مهاجرت میکنند، اما مهم این است که کشورها باید قوانینی داشته باشند برای کنترل مهاجر. اگر قانون وجود نداشته باشد هم فرد مهاجر با مشکل برخورد میکند و هم کشور و مردم مهاجرپذیر.» او میگوید: «واقعا این ضربالاجل خروج اتباع غیرمجاز شوکهام کرد. چطور ممکن است ما خودمان بدون قانون، بدون برنامهریزی در تمام این سالها میزبان مهاجرانی شدیم که حالا به یکباره باید از آنها بخواهیم ایران را ترک کنند. این سرعت نمیتواند دستاوردهای خوبی به همراه داشته باشد.» قاسمزاده معتقد است: «در تمام سالهای گذشته نشستها و جلسههایی که گذاشته شده به نتیجه مشخصی که همچون قانون قابل اجرا باشد، نرسیده است. حالا فکر کنید که این سرعت چه تبعاتی برای مردم ایران خواهد داشت.» به گزارش دنیای اقتصاد، این کارشناس که سالهاست در زمینه کودکان کار فعالیت کرده میگوید: «در هیچ کشوری به این شکل عمل نمیکنند، همهچیز باید روی اصول مشخصی پیش برود. من در مسیر هر روزهام یک پارک است که از دیروز خشک شده. بیشتر پارکهای تهران را مهاجران افغان آبیاری میکنند. نمیدانم با رفتن آنها قرار است چند ساختمان در ایران نیمهکاره بماند.» او تاکید میکند: «در هیچ زمینهای کارهای ضربتی نتیجهبخش نیست. نیاز به مهاجران در کشور ما وجود دارد مانند کارهای ساختمانی و چاهکنی. من در سیستان و بلوچستان به روستایی رفتم که چاه آبشان به مشکل برخورده بود و هیچکس نمیتوانست و نمیرفت داخل چاه که آن را درست کند. پرسوجو کردم که ماجرا چیست. همه گفتند که یک افغان اینجا زندگی میکرد که تمام چاههای روستاهای اطراف را او درست میکرد. اما رد مرز شده و دیگر هیچکس نمیتواند برای چاهها کاری کند. بنابراین خیلی از ما دچار مشکل شدیم.» قاسمزاده میگوید دیوارکشی سر جای خودش، اما مهمتر از آن قانون است. اول قانون تصویب کنیم و بعد آن را اجرایی کنیم.